روز شمار تولد فرزندم

بدون عنوان

سلام خانم کوچولو خوبی مامانی امروز یکشنبه 18مهر95 هستش و سن شما الان تقریبا 20 هفته است . شنیدم بجه ها تو این سن باید لگد بزنن و کلی جنب و جوش داشته باشن ولی شما اصلا از اینکارا نمیکنی معلومه حسابی خانومی و آروم .  قربونت برم . این روزا محرمه و داداش عرشیا و بابا احمد شبا میرن هیئت و مامانی تو خونه تنها میمونه تا برگردن . ولی وقتی شما بیای دیگه مامانی تنها نیست .  نمیدونی چقدر لحظه شماری میکنیم برای دیدنت . مخصوصا داداش عرشیا که دیگه یه کوچولو حوصلش سررفته . و همش میپرسه مامان چند هفته گذشته ؟ چند هفته مونده ؟  خلاصه همه ما منتظر دیدن روی زیبای شما هستیم .  با تمام وجود دوستت دارم عزیزم .&nb...
18 مهر 1395

بدون عنوان

سلام آبجی کوچولوی من برات آرزو سلامتی میکنم عزیزم  من معذرت میخوام که خیلی وقت بوده چیزی برات ننوشتم و شرمنده ام   دوست دارم هر چی زودتر به دنیا بیای و من روی گلت رو ببینم وقتی فهمیدم شما یک دختری خیلی خوشحال شدم داداش عرشیا خیلی دوستت داره اصلا مگه میشه داداشی تو دنیا باشه و خواهرشو دوست نداشته باشه من که شمارو خیلی دوست دارم من هنوز نمیدونم که اسم شما خانم کوچولو چی میشه من گفتم آرشیدا که به اسم من بیاد مامانی گفت لیدا وبابایی گفت عسل  اگه میشه شما به من بگو که کدوم رو دوست داری؟؟؟ تا من به مامانی و بابایی بگم اسمتو انتخاب کنیم اهان داشت یادم میرفت من یه عالمه شعبده بازی یاد گرفتم و تا اون موقع بیشتر...
5 مهر 1395

بدون عنوان

سلام عزیز دلم  واقعا بهت یه عذرخواهی بدهکارم . از آخرین پستم حدود یکماه میگذره و من شرمنده گل روت هستم که تو این مدت نتونستم چیزی برات بنویسم . دلیلش خیلی چیزا میتونه باشه . یکیش اینکه یه مدت مسافرت بودیم و من وقت نداشتم . 23 تا 26 شهریور خانوادگی بهمراه امیرعباس جان رفتیم مسافرت . اول همدان بعدش سنندج و کرمانشاه . مسافرت خوبی بود ایشالا مسافرت بعدی شما هم تشریف دارید . راستی من 28 ام شهریور رفتم دکتر . داداش عرشیا از خانم دکتر (علی محمدی) خواست تا بنویسه من برم سونوگرافی چون دوست داشت مطمئن بشه که شما دختری یا پسر .  خانم دکتر هم وقتی اصرار داداشی رو دید نوشت . 29ام همگی باهم رفتیم سونوگرافی . داداش عرشیا...
5 مهر 1395
1